مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان
تبادل
لینک هوشمند
پيوندهای روزانه
لینک های مفید |
تقوا و پرهيز از گناه« تقوا » به معناى اختيار نفس را در دست داشتن و در برابر هر گناه و فسادى خويشتن دار بودن است ، و البته بدون آگاهى و به اجرا گذاشتن مسائلى كه در ارتباط با پاكى نفس و كمال انسان است تقوا معنى ندارد . آنچه از معناى آيه قبل استفاده مى شود چنين است : خداوند بزرگ هر كس را از طريق معلومات فطرى و نور وحى كه انبيا اعلام كننده آن هستند ، عالم و شناساى تقوا ساخت، و طريق اجتناب از هر گناهى را پس از بازشناساندن گناه به او آموخت ، و اين انسان است كه هر يك از دو راه خير و شر را از طريق الهام شناخته و هر كدام را كه بخواهد مى تواند انتخاب كند ; ولى بايد بداند كه سعادت و رستگارى و فلاح و پيروزى در سايه پاكى نفس و محروميت از بهره هاى الهى معلول آلودگى اوست . دورنمايى از وضع نفسدر زمينه زيبايى ، زشتى ، يا پاكى و آلودگى نفس ، يا روشنى و تاريكى اش سخن بسيار است . بايد گفت از هنگام شروع زندگى آدمى در زمين به وسيله نوع انسان ، بحث در پاكى و آلودگى نفس و علل و عوامل سلامت و مرض آن شروع شده و تاكنون ادامه دارد و باز هم ادامه خواهد يافت . محروميّت هاى شوماين همه ، براى اين است كه انسان به پاكى گراييده ، از آلودگى ها دور بماند ; زيرا انسان تربيت شده ، نه اينكه مشكلى ايجاد نمى كند ، به علاوه بر تجارت معنوى براى خودش ، حلاّل مشكلات ديگران نيز خواهد بود ; امّا انسان آلوده و ناپاك نه اينكه از تجارت اخروى محروم است ; بلكه مزاحم زندگى ديگران است ، و به خاطر گناه و معصيتى كه از او سر مى زند ، براى ديگران انواع مشكلات را به بار خواهد آورد ! ! « غزالى » در كتاب « كيمياى سعادت » مى گويد : « بعضى از آن اخلاق بد باشد كه وى را هلاك كند و بعضى نيكو باشد كه وى را به سعادت رساند . و جمله آن اخلاق اگر چه بسيار است ; اما چهار جنس اند : اخلاق بهايم ، اخلاق سباع ، اخلاق شياطين و اخلاق ملائكه . چه به سبب آن كه در وى شهوت و آز نهاده اند كار بهايم كند ، و به سبب آن كه در وى خشم نهاده اند كار سگ و گرگ و شير كند ، چون زدن و كشتن و با دست و زبان در خلق افتادن ، و به سبب آن كه قدرت بر مكر و حيله و تلبيس و تخليط و فتنه انگيختن دارد كار ديوان كند ، و به سبب آن كه در وى عقل نهاده اند كار فرشتگان كند ، چون دوست داشتن علم و صلاح و پرهيز از كارهاى زشت و صلاح جستن ميان خلق و خوددارى از كارهاى خسيس و شادبودن به معرفت كارها و عيب و ننگ داشتن از جهل و نادانى . به عبارت ديگر گويى در جلد آدمى چهار چيز است : سگى ، خوكى ، ديوى ، فرشته اى ، كه سگ كه نكوهيده و مذموم است ، نه براى صورت و دست و پاى و پوست ; بل بدان صفتى كه در وى است ، كه به آن صفت در مردم افتد . خوك نه به خاطر صورت مذموم است ; بلكه به خاطر آز و حرص برپليدى ، و مسئله شيطان و فرشته هم مسئله اوصاف است نه صورت و شكل » . نظرات شما عزیزان: |
موضوعات وب
آرشيو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب |
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |